بسم الله الرحمن الرحیم
جمال حق زسر تا پاست عباس به یکتایی قسم یکتاست عباس
خدا داند که از روز ولادت امام خویش را می خواست عباس
علم بر دست مشک آب بر دوش که هم سردار و هم سقاست عباس
نه در دنیا بود باب الحوائج شفیع خلق در عقباست عباس
هنوز از تشنه کامان شرمگین است ببین در علقمه تنهاست عباس
اگر چه زاده ام البنین است ولیکن مادرش زهراست عباس
حضرت عباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه.ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدرش بزرگوارشان علی بن ابیطالب علیه السلام قنداقه او را در بغل گرفت و پس از خواندن اذان و اقامه بر گوش او، نامش را عباس گذاشت. مادر با فضیلتش فاطمه معروف به "ام البنین" دختر خدام بن خالد کلابی بود. نسب وی به ولید بن کعب و کلاب بن ربیعه می رسد که از مشاهیر عرب بوده اند از آن حضرت چهار پسر به دنیا آمدند که سید مظلومان اباالفضل علیه السلام او را عباس اکبر گفتند و عبدلله اکبر و جعفر و عثمان اکبر نام داشتند که هر چهار شیر دلیر در رکاب حضرتت سید الشهداءعلیه السلام جان خویش را فدا نمودند. آن مخدره بعد از شهادت این چهار پسر به روایت ابوالفرج و بعضی از مورخین به قبرستان بقیع می فتند و برای ایشان ندبه می کردند.
قبل از آنکه وارد موضوع اصلی بحث یعنی آداب زیارت بشویم لازم است با معنا و مفهوم زیارت آشنا شویم و بدانیم زائر کیست؟ مزور کیست؟ زو زیارت چیست؟
زیارت در لغت عبارت است از تمایل و میل کردن است خواه از دور باشد یا نزدیک و خواه با گرایش قلبی و قصد همراه باشد یانه؛ اما در اصطلاح به معنای ملاقات و دیدار کردن است و در حوزه دینی، به معنای تمایل حسی- قلبی است که زائر نسبت به مزور با اکرام و تعظیم قلبی ابراز می کند.
ارکان زیارت:
زیارت سه رکن و پایه اصیل دارد:
زائر: یعنی شخصی که میل و گرایش به چیزی یا کسی دارد.
مزور: یعنی شخص یا چیزی که میل بسوی اوست- زیارت شونده.
زیارت: خصیصه ای نفسانی به نام گرایش قلبی که با تکریم و تعظیم و انس گرفتن با مزور همراه اوست. روشن است که هر چه ارکان سه گانه فوق از بنیان و اساس محکم تری برخوردار باشد حقیقت زیارت و آثار آن نیز عینی تر و ظاهر تر و باارزش تر خواهد بود- یعنی هر چه زائر تمایل بیشتری به مزور داشته باشد و درضمن مزور نیز از شان و رتبه ی بالاتری برخوردار باشد زیارت با ارزش تر و پر ثمر تر محسوب می شود. برای همین است که برای زیارت یک شخص مثلا امام حسینعلیهالسلام ثواب و آثار گوناگونی بیان کرده اند که به ظاهر بعضی با بعضی دیگر در تضاد است ولی در حقیقت این تفوت در ثواب و آثار به تفاوت در زیارت و معرفت زائر برمی گردد.
لزوم حیات داشتن زائر و مزور:
اگر یکی از طرفین زیارت حیات نداشته باشد دیگر زیارتی صورت نگرفته بلکه کاری لغو و بیهوده انجام شده است. ممکن است اشکالی گرفته شود که پس ما که به زیارت رسول اکرمصلی الله علیه و آله واهل بیت او و حتی قبور گذشتگان می رویم آیا کاری لغو انجام داده ایم؟
پاسخ آن است که خیر زیرا در همه موارد بالا مزورین حیات دارند حتی از ما که به ظاهر زنده ایم زنده ترند. آیه قرآن می فرماید:« ولا تحسبن الذین قتلو فی السبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون»[1]..... «و یستبشرن بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم»[2].
« هرگز مپندارید کسانی که در زاه خدا کشته شدند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند...... و برای کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند شادمانی می کنند....و پیام بشارت آمیز دارند»
هم چنین در اذن دخول زیارت ها واینگونه می خوانیم:
«.....واعلم ان رسلک و خلفائک احیاء عنک یرزقون یرون مکامی.....و یسمعون کلامی»[3]. و در جایی دیگر می گوییم:« اللهم انی اعتقد حرمه بینک فی غیبته کما اعتقد فی حفرقه»[4].
حتی کسانی که شهید نشده اند نیز حیات دارند زیرا مرگ فقط پلی برای انتقال از این عالم دنیا به عالم برزخ و قیامت است و آنها حیات دارند و می شنوند می میبینند.
احادیث نیز موکد این مطلب است:
قال رسول الله(ص): « من زار قبری بعد موتی کان کمن هاجر الی فی حیاتی»[5].
هرکس مرا بعد از مرگم زیارت کند همانند کسی است که در زمان حیاتم به سوی من هجرت کرده است.
قال رسول الله(ص): « من زارنی فی حیاتی او بعد موتی کان فی جواری یوم القیامه»[6]
نبی مکرم اسلام فرموده اند: هر کس مرا در زمان حیاتم یا بعد از مرگم زیارت کند در قیامت همسایه من خواهند بود.
[1] آل عمران /169
2 آل عمران/ 170
[3] بحارالانوار/ ج97/ ص 160
[4] بحارالانوار/ ج97/ ص 160
[5] کاملالزیارات/ باب2/ص 47
[6] کاملالزیارات/ باب2/ ص 45
به نام خدا
برگرفته از کتاب شرح حال، آثار و مقام کمیل بن زیاد نخعی، تالیف آقای قدرت الله خیاطیان، انتشارات امیرکبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل.
کمیل فرزند زیاد بن بهیل بن میثم بن سعد بن مالک بن حارث بن صهبان بن سعد بن مالک بن النخع میباشد.[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
تنها حادثهای که با گذشت زمان درخشش بیشتری پیدا میکند به گونهای که هر وجدان بیدار متوجه میشود که با سایر حوادث تاریخی متفاوت است، عاشورا است.
هیچ حادثه ای زلالتر، خالصتر، و الگو پذیرتر از حادثه کربلا نیست و میتوان گفت نابترین و خالص ترین و در عین حال تاثیرگذارترین انقلاب تاریخ، کربلاست.