مسجدامیرالمومنین علیه السلام آرادان

وبلاگ یاران پیرو ولایت ،که سنگرشان مسجد امیرالمومنین علیه السلام است

مسجدامیرالمومنین علیه السلام آرادان

وبلاگ یاران پیرو ولایت ،که سنگرشان مسجد امیرالمومنین علیه السلام است

مسجدامیرالمومنین علیه السلام آرادان

این بلاگ کارها ، برنامه ها و نظرات بچه های مسجد امیر المومنین علیه السلام را ارائه میدهد رسالتش اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و همچنین آگاهی طلبی از همه کسانی که در جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی و راه حسنی شدن در سنگر های جبهه ولایت حظور دارند.
مساجد سنگر است ...

جهت ارسال نظرات و پیشنهادات و یا ارسال مطالب برای درج در سایت به آدرس : amiralmomenin@chmail.ir رایانامه بزنید.

خلاصه کتاب قصه کربلا

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۶:۵۶ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

 

والحمدالله رب‌العالمین (6 جمادی الاول 1424) السلام علیک یا زینب‌الکبری.

٭  حرکت امام و اهل بیت (علیهم السلام) در قالب 5 سفر:

1- حرکت از مدینه به مکه با هدف امتناع و سرباز زدن از بیعت با یزید ملعون و روی آوردن به جایگاهی مناسب برای رساندن پیام خود در عدم بیعت با یزید ملعون و رد صلاحیت او برای خلافت در قاب ملاقاتها، سخنرانی‌ها و مکاتبات.

2- حرکت از مکه به سوی عراق: ظاهراً اجابت دعوت مردم کوفه: در واقع: حرکت برای انجام رسالت عظیم (قیام).

3- حرکت اهل بیت (علیهم السلام) به سوی شام همراه با رسالت تبلیغ پیام امام (علیه‌السلام).

4- حرکت از شام به سوی کربلا و اقامه ماتم و عزا در کنار مرقد امام (علیه السلام)

5- بازگشت به سوی مدینه: در سفر اول با امام (علیه السلام) اولی سفر بعدی بدون ایشان صورت گرفته است.

 

فصل اول

در مدینه

٭ با شنیدن خبر شهادت امام حسن (علیه السلام)، شیعیان کوفه که در میان ایشان فرزندان جعده بن هبیره ]خواهر زادۀ امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرزندان ام مانی[ بودند، در خانه سلیمان بن مروخزاعی اجتماع کرده و نامه‌‌ای نوشتند مبنی بر تسلیت و اعلام جانشینی و قبول جانشینی اباعبدالله (علیه السلام) از جانب ایشان و منتظر فرمان بودن.

٭  فرزندان جعده بن هبیره، نامه دیگری نیز نوشتند که در آن از حسن نظر مردم کوفه و اشتیاق آنها به سفر امام (علیه السلام) نوشته بودند و گفته بودند ایشان نظر خود را توسط نامه اعلام دارند.

جواب نام امام (علیه السلام) به اهل کوفه: پنهان کاری کنید تا معاویه ملعون بمیرد، آنگاه نظرم را به شما خواهم گفت.

]والی مدینه در این زمان: مروان بن حلمه بود[

والی مدینه، توسط عمر بن عثمان بن ؟؟؟ فهمید که رفت و آمد به سوی امام (علیه‌السلام) زیاد شده، پس ماجرا را با معاویه در میان گذاشت، معاویه ملعون در جواب نوشت تا او کاری با ما ندارد ما کاری با او نداریم ولی دورادور مراقب باشد.

به همین دلیل، به دستور معاویه ملعون قرار شد که نسبت به شیعیان – علی الخصوص در کوفه- سختگیری بیشتری شود؛ از آن جمله است: ] عواملی که موجب بدبینی مردم شد به معاویه[.

 1- قتل مجرمین عدی کندی: زیاد بن ابید او و تعدادی از یاران وفادارش را با تشکیل

 پرونده‌های ساختگی به دمشق فرستاد و به دستور معاویه وی را در روستای "مرج عزراء" در سال 51 به شهادت رساندند. به قولی وی مستجاب‌الدعوه بوده است. این امر، انزجار مردم از بنی امیه را برانگیخت حتی اعتراض عایشه را.

2- قتل عمر بن الحمق الخزدهی: او از صحابه (رسول الله (صلی اله علیه وآله وسلم)) و از یاران خاص امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود و از دوستان حجر بن عدمی از قتل حجر به غاری در موصل گریخت که عامل موصل به دستور معاویه، کسی را فرستاد و سر از تن او جدا کرد و نزد زیادبن ابیه فرستاد و او نیز دستور داد که سر او را از شهری به شهر دیگر بر سر نیزه حمل کنند و این اولین سری بود که در اسلام از شهری به شهر دیگر می‌رفت: باز هم باعث انزجار مردم در بنی شد.

3- معاویه، زیاد بن ابیه را برادر خود خواند ]زیاد بن ابی سفیان[: درحالیکه طبق حدیث: الولدللفراش.

4- تغییر شکل حکومتی: تبدیل به حکومت هر قلی (سلطنتی): معاویه در سال 56 از مردم برای یزید به عنوان ولیعهد بیعت گرفت پیشنهاد مودتی شدن خلافت را توسط مغیره بن شعبه (م/50 یا 51 ه.) فرمانروای کوفه مطرح شد، آنهم برای تثبیت امارت خود زیرا معاویه می‌خواست او را برکنار کند قرار شد متغیره از مردم کوفه بیعت بگیرد و زیاد بن ابید از مردم بصره.

٭  معاویه به امام (علیه السلام) نامه‌ای نوشت و ایشان را تهدید کرده و پرهیز داده بود از ایجاد اختلاف و فتنه بین مسلمین.

امام(علیه السلام)جواب بسیار تندی برای معاویه نوشت و درآن کردار زشت وی نسبت

به زیاد بن ابیه (م/53 ه. در کوفه) ]زیاد بن سمیه[ و کشتن حجر و عمر و بن حمق را مورد بحث قرار دادند و در پایان نامه نوشتند: والسلام علی من اتبع الهدی.

٭  گردهمایی در مکه (یکسال قبل از مرگ معاویه ملعون)

امام حسین (علیه السلام) که به حج آمده بودند، تمام بنی هاشم (مرد و زن) و تمام یاران خود را و تمام اصحاب را که نیکنامی شهره بودند را دعوت کردند و در "بنی"، بیش از 700 مرد زیر چادری اجتماع کردند که حدوداً 200 صحابه و 500 از تابعین بودند و امام (علیه السلام) ایستاد و خطبه رسایی خواندند و مردم را از وضع و معاویه آگاه کرده و گفتند صحبتهای مرا نزد بقیه بازگو کنید.

٭  معاویه برای اجرای طرح ولایت عهدی، و خود (گروه‌ها) را به نزد خود فرا خواند و با ضحاک بن قیس فهری ]حاکم کوفه/ از 53 تا 57 حدودا نماز بر جد معاویه و صاحبش معاویه تا آمدن یزید[ تبانی کرد که بعد از سخنان من، به طرفداراری از یزید ملعون بر خیزد و خطایه بخوان، بعد از ضحاک، عمر و بن سعید الاشرف و یزید بن مقنع عذری هم چنین کردند.

٭  معاویه به والی مدینه ]مروان بن حکم[ نامه می‌نویسد که برای یزید بیعت بگیر که وی در مسجد خطبه خواند ولی امام (علیه السلام) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن ابن ابوبکر مخلفت کردند. مروان نیز مراتب را به معاویه اطلاع داد. معاویه به طرف مدینه حرکت کرد و به طرفداری دو خطبه‌ای رجز‌ گونه خواند و سپس با عایشه ملاقات کرد.

معاویه سپس به مکه حرکت کرده و پس از انجام مراسم حج، در منبری نزدیک کعبه،از

 امام (علیه السلام) و سه دین مذکور، بیعت گرفت و گفت اگر مخالف هستید بگویید ولی ایشان چیزی نگفتند زیرا معاویه آنها را با مردان مسلح حاضر در اطراف بیت، تهدید به حل کرده بود: مصلحت بینی.

٭  معاویه در روز جمعه (            ) مرد و ضحاک و سایرین بر او نماز خواندند. قبل از مرگ، معاویه، یزید را از بیماری خود آگاه کرده بود و یزید قصد شام کرده ]میثم تمار: زک. ص59. ه. ش[ / یزید بعد از آمدن به شام و رفتن بر سر قبر پدر و خواندن نماز، در مسجد شهر خطبه‌ای خواند و خود را بهتر از پدرش و بهتر از او معرفی نمود.

یزید، در رجب سال 60 هجری بر اریکه قدرت تکیه زد.

٭  یزید خوابی ساختگی مطرح کرد که بزودی بین وی و مردم عراق درگیری شدیدی رخ می‌دهند زیرا دو شب اولی که به شام آمده بود خواب دیده بود که میان وی و اهل عراق رودخانه‌ای از خون خروشان است که هر چه یزید تلاش می‌کند نمی‌تواند بگذرد ولی عبیداله بن زیاد می‌گذرد. مردم تحریک شدند و بین آنها مال بسیاری تقسیم شد. و خلافت بصره و کوفه، به اشارۀ سرجون (غلام معاویه) به عبیداله بن زیاد سپرده شد.

یزید به فرمانروای مدینه، ولیدبن عتبه -که پس از مروان به حکومت رسیده بود- نامه نوشت که حسین (علیه السلام) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر را طلب کرده و از آنها بیعت بگیر و در غیر این‌ صورت سر آنها را برای من بفرست. ]علی الظاهر، عبدالرحمن ابن ابی‌بکر قبل از معاویه مرده بود.[ ولید از مروان کمک خواست و با مشورت او، عبدالله بن عمر و بن عثمان را به سراغ امام علیه السلام و ابن زبیر فرستاد که در مسجد بود. امام (علیه السلام) با ظاهراً 19 نفر از یاران خودش به دارلاماره رفت.

چون از بیعت سرباز زد خودشان داخل ریختند و امام (علیه السلام) بیرون رفت. فردای آن روز مروان امام (علیه السلام) را دید و بین آنها مشاجره‌ای رخ داد که موجب افزایش کینه و آتش جنگ بین آنها شد. سرانجام یزید، ولید را بر کنار و دوباره مروان را حاکم مدینه کرد.

٭  امام (علیه السلام) تصمیم به هجرت گرفته، دو شب بر سر قبر جدش (صلی اله علیه وآله وسلم) حاضر شد و در شب دوم، در مسجد لحظه‌ای به خواب رفت که ایشان به وی فرمودند "وإن لک فی‌الجنه درجات لاتنالها ألاباشهاده" ایشان در تاریکی بر سر قبر سیدۀ زنان عالم فاطمه محدثه (علیها سلام اله و صلواه) حاضر شده و برای دیگران با ربا چشمان اشک با خداحافظی کردند.

ایشان در وصیت خود به محمد بن صفیه، هدف از قیام را چنین بیان کرد: إنی ‌لم ‌أخرج ‌أشراولابطرا... .

محمد بن حنفیه (برادرش امام (علیه السلام)) به ایشان پیشنهاد داد که در شهر نماند و به مکه یا کوه‌های اطراف پناهنده شود. امام (علیه السلام) از وی تشکر کرده و از وی خواست گزارشها را به ایشان برساند. اما اینکه چرا محمد حنفیه دنبال امام (علیه السلام) نرفت: ظاهرا مصلحتی بدین بوده، زیرا علامه مامقانی (رحمه‌الله) شأن وی و چند نفر دیگر را بالاتر از آن دانست که ترک حق کنند. (ر. ک. ص71. ه. ش: تنقیح المقال 3/112)

٭  امام (علیه السلام) کتابها و وصایا و امانت‌ها را به ام سلمه سپرد تا در بازگشت به علی‌بن الحسین (علیها‌السلام) تحویل دهد. ایشان با امر ولایی، با اشاره به سوی کربلا، پرده از روی ماجرا برای وی گشود. -«السلام علیک یا اباعبدالله»-

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۳
afsaran moghavemat

کتاب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی